شهید احمد مسعودیان
شهید احمد مسعودیان نام پدر : محمدجعفر نام مادر:هاجرخاتون قوچانیان تاریخ تولد : 1316/07/13 تاریخ شهادت : 1360/09/20 محل شهادت : گیلانغرب گلزار: شهدای معتمدی مطلع الفجر
فرازی از زندگینامه و معرفی شهید احمد مسعودیان
شهید احمد مسعودیان متولد 1316، شهر بابل نام پدر محمد جعفر، کشاورز و مادر هاجر خاتون، خانه دار و تعداد فرزندان چهار برادر، سه خواهر، شهید فرزند چهارم بوده است. ایشان ابتدا در سن 44 سالگی یعنی سال 60 به صورت بسیجی داوطلبی از سپاه بابل اعزام شد به جزیره مینو به مدت 3 ماه. در اعزام دوم از بسیج سپاه بابل به گیلان غرب اعزام شد .
برادرشهید: ایشان در راهپیمایی ها شرکت می کرد. قبل انقلاب با آقای مشت آقا ( آقاجانی) با هم اعلامیه ها را پخش می کردند و ایشان اعلامیه را به من نشان می داد می گفت: بخوان ببین قضیه چیست به من بگو
همسر شهید: ایشان به شدت مخالف ضد انقلاب ها بود و آن ها ایشان را خیلی آزار می دادند. در نزدیکی منزل ما پاسگاهی بود. سربازها چون میدانستند که ایشان مبارز هستند ایشان را آزار می دادند و یکی از سربازها به ایشان گفت کاری نکن که این گلوله را در مغزت فرو کنم.
همرزم و دوست شهید: در 17 شهریور به دستور روحانیون یک مغازه مشروب فروشی را به آتش کشاندیم.
محسن آقاجانی دوست شهید: ایشان درگشت کمیته بودند وضدانقلاب ها رادستگیر و شناسایی می کردند. کارهای جهاد سازندگی را انجام می داد. درساختمان سازی برای نیازمندان کارگری می کرد.
پسر شهید: ایشان ارادت خاصی به ائمه داشته و همه مسائل دینی را رعایت می کرد. جلسات هفتگی شب های جمعه شرکت می کرد.
برادرشهید: انسان بسیار خوب و مردم داری بود و بیشتر امور زندگی اش را برای مردم می گذاشت. پدرمان سال 47 فوت کرد و انیس و مونس مادرمان شده بود. رابطه اش با همسر و فرزندانش بسیارعالی بود. ایشان حتی به نامادری اش احترام می گذاشت و با ایشان خوب بود. برادرم سفارش به کمک کردن به نیازمندان می کرد. اگر مشکلی پیش می آمد برای کسی پا پیش می گذاشت کمک می کرد و اگر دست خودش کاری بر نمی آمد به دیگران معرفی می کرد.
مهدی- برادرشهید: ایشان به شدت حلال و حرام را رعایت می کرد. جلسات مذهبی شرکت می کرد
عذرا - خواهر شهید: ایشان اهل دیانت بود و نمازش را اول وقت می خواند و به خواهرانش هم در مورد حجاب سفارش می کرد. به نماز و روزه اهمیت می داد.
مهری- خواهر شهید: حتی نمازش را در مسجد می خواند. به مراسم مذهبی بسیار مقید بود
همسر- شهید: کسی که بی حجاب بود و اهل نماز نبود را به هیچ وجه دوست نداشت رفت و آمد کند با آن ها.
عذرا خواهر شهید: به مادر احترام می گذاشت با خانم اش بسیار خوب بود و فرزندانش خیلی به او وابسته بودند. با مادرش بسیار صمیمی بود به خواهران و برادران ناتنی اش احترام می گذاشت. بسیار خوش اخلاق بود. طوری کارهایش را انجام می داد که به کسی مقروض نباشد
همسرشهید: در کارهای خانه به من کمک می کرد. خرید های خانه را خودش انجام می داد. در نگه داری بچه ها کمک می کرد. تفاوتی بین خانواده خود و خانواده همسرش نمی گذاشت. هیچ گاه مستقیم بچه ها را از چیزی که قبول داشت بر حذر نمی داشت و اجازه می داد آن ها از طریق رادیو و آن چه را می شنیدند عقاید خود را درست کنند. تجملاتی نبودیم اما به خوراک بچه ها اهمیت می داد. بسیار با تدبیر بود.
فرزند شهید - احسان: برای خانواده اش ارزش قائل بود. موقع امتحان مرا سر جلسه می برد. سفارش می کرد
می خواهی دوست انتخاب کنی دقت کن ببین چه شرایطی دارند بعد دوست انتخاب کن. در کارها از ما مشورت می گرفت.
شهید 13سال مفقود الاثر بودند و درسال 73 تشییع شد و در گلزارشهدای معتمدی بابل خاکسپاری شد.